آیفون رو می زنن
در رو که باز می کنم دو تا ظرف حلوا می ده دستم
بی هوا می پرسم، مامان حالشون چطوره؟
بی هواتر می شنوم که می گه خبر نداری؟ دی ماه فوت کرد
توی سرم پر از هیاهو می شه
گم و گیج می شم .
خیلی یهویی تصمیم می گیرم
اسمش رو ادیت می کنم
عکس اش رو هم دیلیت
یه قرص می خورم، زنگ ساعت رو باز می کنم
چراغ رو خاموش می کنم و چشمهام رو می بندم .
درباره این سایت